Perdic | ساختگی نادرست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5843 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	false U	ساختگی نادرست

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U	این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
	alternative U	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
	alternatives U	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
	dispersion U	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
	denial U	تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
	NAND function U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
	denials U	تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
	made up U	ساختگی
	fictitious U	ساختگی
	factitious U	ساختگی
	forged U	ساختگی
	artificial U	ساختگی
	made-up U	ساختگی
	colorable U	ساختگی
	spurious U	ساختگی
	imitations U	ساختگی
	imitation U	ساختگی
	mock U	ساختگی
	mocked U	ساختگی
	mocking U	ساختگی
	mocks U	ساختگی
	make-believe U	ساختگی
	make believe U	ساختگی
	colourable U	ساختگی
	affected U	ساختگی
	sham U	ساختگی
	pinchbeck U	زر ساختگی
	phoney U	ساختگی
	phonies U	ساختگی
	dummy U	ساختگی
	ersatz U	ساختگی
	fictional U	ساختگی
	bogus U	ساختگی
	dummies U	ساختگی
	counterfeits U	ساختگی
	counterfeiting U	ساختگی
	counterfeited U	ساختگی
	counterfeit U	ساختگی
	phoneys U	ساختگی
	whopper U	ساختگی
	whoppers U	ساختگی
	synthetic U	ساختگی
	shams U	ساختگی
	quacked U	دروغی ساختگی
	dummies U	ادمک ساختگی
	artificial intelligence U	هوش ساختگی
	wig U	گیس ساختگی
	wigs U	گیس ساختگی
	dummies U	مصنوعی ساختگی
	contrived scarcity U	کمیابی ساختگی
	factitiousness U	ساختگی بودن
	compose sequence U	دخشه ساختگی
	compose sequence U	ترتیب ساختگی
	make-up U	داستان ساختگی
	quacks U	دروغی ساختگی
	quacking U	دروغی ساختگی
	dummy U	مصنوعی ساختگی
	dummy U	ادمک ساختگی
	dummy U	ادم ساختگی
	factitious U	ساختگی مصنوعی
	quack U	دروغی ساختگی
	dummies U	ادم ساختگی
	made U	مصنوع ساختگی
	demureness U	ازرم ساختگی
	synthetic rubber U	لاستیک ساختگی
	faggot vote U	رای ساختگی
	fagot vote U	رای ساختگی
	fictitiousness U	ساختگی بودن
	fictive U	ساختگی افسانهای
	fleuret U	گل ساختگی کوچک
	pseudoproblem U	مساله ساختگی
	peg-legs U	پای ساختگی
	peg-leg U	پای ساختگی
	namby U	ساختگی و بی مغز
	factitious disorder U	اختلال ساختگی
	fabricated language U	زبان ساختگی
	dummy module U	برنامه ساختگی
	dummy stimuli U	محرکهای ساختگی
	dummy module U	رویه ساختگی
	dummy variable U	متغیر ساختگی
	dummy instruction U	دستورالعمل ساختگی
	dummy argument U	نشانوند ساختگی
	venetian pearl U	مروارید ساختگی توپر
	mim U	باوقار ساختگی کمرو
	ruise U	شایعات داستان ساختگی
	demurely U	با ازرم باوقاروشرم ساختگی
	artificially U	بطور مصنوعی یا ساختگی
	phony U	حقه باز ساختگی
	artificiality U	مصنوعی یا ساختگی بودن
	padding U	کلمات یارکوردهای ساختگی
	secundine artem U	بطور ساختگی یا مصنوعی
	sham marriage U	عروسی ساختگی یا دروغی
	curcumin U	رنگ نارنجی ساختگی
	dummy argument U	ارگومان یا نشانوند ساختگی
	fly book U	قوطی مگس ساختگی
	false U	ساختگی غیر واقعی
	computed price U	قیمت ساختگی معادل administeredprice
	make up U	ساختمان یاحالت داستان ساختگی
	non-events U	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
	non-event U	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
	pretendedly U	بطور ساختگی یا بخود بسته
	apocryphal U	دارای اعتبار مشکوک ساختگی
	artifici tooth U	دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
	pseudo U	پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
	pseud U	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
	pseuds U	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
	to put on frills U	سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
	kill devil U	طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
	bionic U	وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
	price as natural ice U	یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
	phonies U	نادرست
	in error <adj.> U	نادرست
	phoney U	نادرست
	phoneys U	نادرست
	phony U	نادرست
	false code U	کد نادرست
	spurious U	نادرست
	inconsecutive U	نادرست
	inconsequent U	نادرست
	infirmly U	نادرست
	wrongful U	نادرست
	sinister U	کج نادرست
	false <adj.> U	نادرست
	trumped up U	نادرست
	out of trim U	نادرست
	out of a U	نادرست
	out of order U	نادرست
	crooked U	نادرست
	imprecise U	نادرست
	amiss U	نادرست
	dishonest U	نادرست
	foul U	نادرست
	fouls U	نادرست
	unsafe U	نادرست
	inaccurate U	نادرست
	erroneous U	نادرست
	trumped-up U	نادرست
	inexact U	نادرست
	fouled U	نادرست
	unfair U	نادرست
	false U	نادرست
	fouler U	نادرست
	unfairly U	نادرست
	foulest U	نادرست
	impure U	نادرست
	paralogism U	قیاس نادرست
	by indirection U	با وسائل نادرست
	distractor U	گزینه نادرست
	misinformation U	خبر نادرست
	wrong answers U	پاسخهای نادرست
	errors U	عقیده نادرست
	error U	عقیده نادرست
	heterography U	املای نادرست
	foul bill of lading U	بارنامه نادرست
	inexactly U	بطور نادرست
	wrongfully U	بطور نادرست
	jackleg U	ناشی نادرست
	vicious U	بدطینت نادرست
	false code U	رمز نادرست
	improper U	نامناسب نادرست
	fallacy of composition U	تعمیم نادرست
	miscue U	ضربه نادرست
	mispronounciation U	تلفظ نادرست
	missatement U	گفته نادرست
	mistranslation U	ترجمه نادرست
	unsound U	ناخوش نادرست
	inaccurately U	بطور نادرست
	wrong information U	اطلاعات نادرست
	foul play U	کار نادرست
	misconstruction U	تعبیر نادرست
	misconstruction U	تفسیر نادرست
	misconstructions U	تفسیر نادرست
	mispronunciation U	تلفظ نادرست
	mispronunciations U	تلفظ نادرست
	chuck U	پرتاب نادرست
	chucked U	پرتاب نادرست
	chucks U	پرتاب نادرست
	inaccurate U	نادرست یا غلط
	misconstructions U	تعبیر نادرست
	false information U	اطلاعات نادرست
	false information U	خبر نادرست
	untrue U	نادرست خائن
	thermosetting plastics U	پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
	true false questions U	پرسشهای درست- نادرست
	unfair trade practice U	اعمال تجاری نادرست
	wild cat U	بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
	off base <idiom> U	غیر دقیق ،نادرست
	incorrect U	نادرست یا به همراه خطا
	lied U	سخن نادرست گفتن
	misallocation of resources U	تخصیص نادرست منابع
	paralpgize U	قیاس نادرست ساختن
	mininformation U	اطلاع یا خبر نادرست
	prismatic spectacles U	عینک نادرست نما
	sigmatism U	تلفظ نادرست حرف " س "
	suggestio falsi U	افهار و اعلام نادرست
	lies U	سخن نادرست گفتن
	malfunction U	نادرست عمل کردن
	foozle U	بدساختن ضربت نادرست
	lie U	سخن نادرست گفتن
	malfunctions U	نادرست عمل کردن